اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن ست /کز ثَرى تا به ثريّا همه بيت الحزن ست
پيرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک / گز غمش چاک ملک را به فلک پيرهن ست . . .
شهادت امام حسن مجتبي (ص) تسليت باد
.
.
.
در سوگ نبي جهان سيه مي پوشد
در سينه، دل از داغ حسن مي جوشد
از ماتم هشتمين امام معصوم
هر شيعه ز درد، جام غم مي نوشد . . .
.
.
.
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب / گريان، زغمى ديده عالم شده امشب
پايان شب آخر ماه صفر است اين / يا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب
از داغ جگر سوز نبى سيّد ابرار / نخل قد زهرا و على خم شده امشب . . .
.
.
.
اس ام اس شهادت امام حسن مجتبي(ع)
مي گفت و آن آئينه ي ايزدنمايي / آتش گرفتم سوختم ما در کجايي
قلب تمام شيعيان سوزد زداغش / سلام ما بر قبر بي شمع و چراغش . . .
شهادت کريم آل طاها تسليت باد
.
.
.
روزه بود و افطار ز آب آتشين کرد / داغ ماتم او عالمي غمين کرد
ريخت دل خون شده اندر برش / شاهد خون هاي دلش خواهرش . . .
شهادت کريم آل طاها تسليت باد
.
.
.
روزه بود و افطار ز آب آتشين کرد / داغ ماتم او عالمي غمين کرد
ريخت دل خون شده اندر برش / شاهد خون هاي دلش خواهرش
شهادت کريم آل طاها تسليت باد
.
.
.
کشتند امام مجتبي را / زيبا گل خيرالنسا را
ندارد زائر آن قبر خرابش / مزار در ميان آفتابش
.
.
.
روز عزاي مسلمين است / در ناله جبريل امين است
مدينه شده غرق سوگ و ماتم / بهر مجتبي و نبي اکرم
.
.
.
مهمان علي شد با قلب کبابش / غربتش نمايان از قبر خرابش
خداي ما به جانِ غم نصيبش / روزي ما کن حرم غريبش . . .
.
.
.
متن تسليت شهادت امام حسن مجتبي(ع)
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان / گريان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پيوسته ستم شد / مظلومي تو ارث پدر بود حسن جان . . .
.
.
.
ماهيان گريه کنيد که حسن مظلوم است / غربتش از حرم خلوتش معلوم است
مه چراغ حرم و مرغ سحر زائر او / نرسد دست کسي بر حرم و حائر او . . .
.
.
.
روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است / همگي گريه کنيد که عزاي حسن است
به خدا بر همه تا روز جزا معلوم است / که حسن در وطنش مثل علي مظلوم است . . .
.
.
.
دوبيتي شهادت امام حسن مجتبي(ع)
خيزد از طشت ندا اي خدا و اي خدا / اجر و پاداش نبي شده با زهر ادا
اين همه برگ گل و لاله که در اين لگن است / پاره هاي جگر يوسف زهرا حسن است . . .
.
.
.
بس که پر بود دلش از غم و رنج و محن / طشت خون هم جگرش سوزد از داغ حسن
همه در غربت آن نور دو عين گريه کنيد / بايد از داغ حسن مثل حسين گريه کنيد . . .
.
.
.
جگر صبر کباب بود از صبر حسن / گريه ممنوع بود بر سر قبر حسن
نه فقط شعلة داغش زده آتش به دلم / قبر بي شمع و چراغش زده آتش به دلم . . .
.
.
.
اي اهل مدينه فتنه بنيان مکنيد / بر آل علي اين همه عصيان مکنيد
گر لاله نريزيد به تابوت حسن / شرمي ز رسول، تير باران نکنيد . . .
.
.
.
روزي که شرار ظلم افروخته شد / يک بار دگر حاصل دين سوخته شد
از بعد شهادتش حسن را از تير / تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد . . .
.
.
.
مدينه مات از داغ حسن بود / طشتي پر از خون باغ حسن بود
از پاره هاي دل، غم او را بخوانيد / وز صلح او تفسير عاشورا بخوانيد . . .
.
.
.
من جگر پاره زهرايم و پاره جگرم / همه را يارم و خود از همه مظلومترم
خانـهام قتلگـه و يـار ستمگر قاتل / سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم
.
.
.
اي شررهاي غمت گشته شمع حرمت / دشمنت هــم نبــود نااميـد از کرمت
تـو جگـر پـاره زهرايي و پاره جگري / بعد زهـرا و علـي از همه مظلومتري . . .
.
.
.
خون دلي که بود عمري به جان او / امشــب عــزا گـرفت در آشيان او
از يـار ناسپاس مزد وفا گرفت / با زهر جانگداز آخر شفا گرفت . . .
.
.
.
آن لـب کـه بوسه زد جد مطهّرش / نوشيده جام زهر از دست همسرش
پـاي جنـازهاش دل در محـن نشست / تير از کفن گذشت بر آن بدن نشست . . .
نظرات شما عزیزان: